Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ساعت24»
2024-05-06@04:43:54 GMT

علیا حضرت «پلنگ سیاه» چه نقشی در حکومت پهلوی داشت؟

تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۷۸۸۹۴۳

ساعت 24-«اگر درخانواده پهلوی فقط یک مرد باشد، من هستم!» این جمله‌ای بود که اشرف پهلوی آن را در یکی از مهمانی‌های دربار بر زبان راند؛ مهمانی‌ای که فریده دیبا در آن حضور داشت و بعدها، در خاطراتش به آن اشاره کرد.

فریده دیبا نوشته‌است که محمدرضا پهلوی از حرف خواهرش بسیار رنجید، اما عکس‌العملی نشان نداد! شاه در برابر خواهر دوقلویش، هیچ وقت حرفی برای گفتن نداشت؛ حتی هنگامی که به او خبر می‌دادند اشرف به ساواک دستور داده است که از پرویز راجی، معشوقش، گزارش روزانه تهیه و ارسال کنند!

گزارش‌های تاریخی، اعم از مستندات و خاطرات، اشرف را موجودی جاه‌طلب و در پی قدرت بی‌حد و مرز معرفی می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او همه ویژگی‌های یک سیاستمدار مستبد و سفاک را داشت؛ در اندیشه اشرف، چیزی به نام ترحم پیدا نمی‌شد؛ حتی نسبت به برادرش محبت چندانی از خود بروز نمی‌داد؛ در واقع دختر دوم رضاخان میرپنج، اصولاً جز خودش کسی را نمی‌دید.

درباره فساد مالی و اخلاقی او، یادداشت‌ها، مقالات و کتاب‌های متعددی منتشر شده است، اما کمتر کسی می‌داند که او درون ساختار قدرت سیاسی پهلوی‌ها هم، یک تافته جدابافته بود که هر چه می‌خواست انجام می‌داد؛ بدون آن‌که با مانع جدی روبه رو شود.

شاه عوض می‌کنم!

داستان ورود جدی اشرف به صحنه قدرت، پس از شهریور 1320 آغاز می‌شود. او پیش از آن، «اردک سیاه رضاشاه» بود؛ دختر نامحبوبی که عقده روی عقده‌اش می‌آمد! اما بعدها، هنگامی که یک روزنامه‌نگار فرانسوی به دلیل اقدامات سیاسی وی در کنار قاچاق بین‌المللی مواد مخدر، به اشرف لقب «پلنگ سیاه» داد، او از انتخاب این عنوان، بَدَش نیامد. در روزهای نخست پس از به قدرت رسیدن محمدرضا پهلوی،شاه با سیاستمداران کهنه‌کاری روبه‌رو بود که چم و خم کار را می‌دانستند و چندان اهل مجیز گفتن جوانی که پایش روی پوست خربزه قرار داشت، نبودند.

حسین فردوست درخاطراتش تصریح می‌کند که این وضعیت، شاه را به مرز ناامیدی وحتی تمایل به استعفا کشاند؛درست درهمین زمان، اشرف وارد ماجرا شد؛در یکی از شب‌ها،او در حضور حسین فردوست و پس از شنیدن آه و ناله‌های محمدرضا ، رو به عبدالرضا پهلوی، برادر دیگر شاه کرد و گفت که اگر مایل است می‌تواند محمدرضا را کنار بزند و او را شاه مملکت کند!

فردوست معتقد است با توجه به ارتباطات گسترده اشرف با سفارتخانه‌ها، این کار کاملاً محتمل بود. با این حال، محمدرضا خودش را جمع و جور کرد و اشرف دیگر حرفی از شاه عوض کردن به میان نیاورد.

نخست‌وزیرانی که دوست دارم

اشرف از شهریور 1320 تا بهمن 1357، نقش بسیار مهمی در تعیین نخست‌وزیران و صاحب‌منصبان تراز اول رژیم شاه داشت؛ همه می‌دانستند که محمدرضا به او «نه» نمی‌گوید؛ چرا؟! شاید به خاطر ترس و شاید هم به خاطر این‌که حوصله‌اش را نداشت. اشرف با همه سیاستمداران می‌بست و هنگامی که نمی‌توانست چنین کند، شبیه برادرش کشور را ترک می‌کرد و به گوشه‌ای از دنیا می‌گریخت؛ مانند زمانی که مصدق بر سر کار بود و اشرف ناچار شد مدتی در پاریس زندگی کند.

او برای ارتقای افراد مد نظرش، دو عامل جذابیت جنسی و مطیع بودن کامل را مد نظر قرار می‌داد. هژیر که مدتی به عنوان وزیردربار و سپس نخست‌وزیر شاه در بدنه حکومت رژیم پهلوی حضور داشت، کاملاً مطیع اشرف بود و بدون اجازه او آب نمی‌خورد. رزم‌آرا با تمام دیسیپلین و هیبت نظامی‌اش، می‌دانست که باید دم اشرف را ببیند و برایش نامه‌های عاشقانه بنویسد!

اشرف از سیاستمداران مدنظرش، توقع روابط غیراخلاقی داشت؛ اما این توقع در برابر میل مفرطش به کسب ثروت و قدرت، اصلا به حساب نمی‌آمد.

رابطه هویدا با او، کاملاً رابطه مرئوس با رئیسش بود؛ اشرف حتی برای هویدا وزیر تعیین می‌کرد و سفیر به نقاط مختلف جهان می‌فرستاد! با من در نیفتید! اشرف چندان در بند داشتن عنوان دولتی نبود؛ او هر وقت نیاز داشت، عنوان مد نظرش را دریافت می‌کرد؛ یک روز در کنفرانس بین‌المللی مبارزه با مواد مخدر، درباره مضرات موادی که خودش آن ها را قاچاق می‌کرد، دادِ سخن می‌داد و روز دیگر، نماینده ایران در سازمان ملل متحد می‌شد و دستور می‌داد پرویز راجی را از دفتر هویدا به دفتر او منتقل کنند تا دِلش نگیرد!

او در زد و بندهای سیاسی داخل کشور، هیچ حد و مرز اخلاقی و عرفی نداشت. وقتی احساس کرد که باید ابوالحسن ابتهاج را که با برخی طرح‌های اشرف مخالفت می‌کرد، سر جایش بنشاند، آذر صنیع، زن زیبایی را که همسر یک کارمند جزء در سازمان برنامه و بودجه بود، سر راه ابتهاج گذاشت و بعد به شوهر آذر اطلاع داد تا سرِ بزنگاه خودش را به محل ملاقات آن ها برساند! به این ترتیب، پدرِ ابتهاج را درآورد، آبروی او را بُرد و آن‌چه را می‌خواست، از او گرفت تا شر را بخواباند!

اشرف در مقاطعه‌کاری‌هایی که به ویژه از سوی سازمان برنامه و بودجه واگذار می‌شد، حضور فعالی داشت و اصولاً می‌خواست این مقاطعه‌ها به افرادی واگذار شود که او میل دارد! یکی از این افراد جوانی 22 ساله بود که خواهر شاه به وی علاقه‌ای نامتعارف پیدا کرده بود. مقاومت‌ها در برابر خواسته اشرف، نتایجی شبیه عاقبت ابتهاج برای مخالفان ایجاد می‌کرد!

اشرف حتی هنگامی که در مقاطعه رأساً حضور نداشت، سهمش را می‌گرفت و تا اجازه نمی‌داد، قرارداد با شرکت یا فرد مد نظر امضا نمی‌شد.

این قدرت بدون مرز، به همه سیاستمداران و اهالی اقتصاد عصر پهلوی حالی کرده بود که تمام راه‌های سوءاستفاده و کسب ثروت، از کوچه مقابل خانه اشرف می‌گذرد! همه لُمپن‌های اشرف! درباره ارتباطات گسترده سیاسی اشرف با محافل علنی و مخفی ایران، تا کنون پژوهش جامعی انجام نگرفته است؛اما بی‌تردید اشرف با استفاده از واسطه‌هایی که پول آنها را به وی متصل کرده بود،توانایی‌های بالقوه بسیاری داشت که به احتمال زیاد، شاه از آن‌ها بی خبر نبود وهمین مسئله، محمدرضا را از خواهر دوقلویش بیمناک می‌کرد. اشرف در تابستان 1332، به تهران بازگشت و اراذل و اوباش را برای ساقط کردن دولت مصدق به معرکه 28 مرداد کشاند. لُمپَن‌های او همه جا به کارش می‌آمدند؛ حتی وقتی که قرار بود کینه دیرینه‌اش از دکتر حسین فاطمی را خالی کند! اوباش شعبان جعفری، با اشاره اشرف، فاطمی را مقابل دادگاهش با چاقو مضروب کردند و او، بر اثر تب ناشی از عفونت همین زخم‌ها، به شدت ضعیف و با همان وضعیت تیرباران شد. اشرف، به ویژه بعد از واقعه کودتای 28 مرداد، شروع به زهر چشم‌گرفتن از مخالفان سیاسی خود کرد؛ کریم‌پور شیرازی، یکی از منتقدان جدی دربار و به ویژه اشرف، زنده زنده در آتش سوزانده شد؛ در ظاهر به همه گفتند که او به دلیل آتش گرفتن سلولش در زندان، آسیب دیده و فوت کرده است؛ اما همه می‌دانستند که اصل ماجرا چیست! رکن اساسی دیدگاه سیاسی اشرف، کسب ثروت بود؛ می‌توانیم او را با اختلاف، ثروتمندترین فرد خاندان پهلوی بدانیم.

وی هنگام مرگ در نیویورک، در خانه‌ای مجلل زندگی می‌کرد و البته، ابتلای به آلزایمر اجازه نمی‌داد که یادش بیاید در فضای سیاسی رژیم پهلوی، چه آتشی می‌سوزانده است!

منبع: ساعت24

کلیدواژه: احمدی نژاد کسب ثروت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۷۸۸۹۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نقشی از شخصیت‌های قصه‌های ایرانی بر روی پوستر نمایشگاه کتاب

 شاپور حاتمی طراح پوستر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، درباره چگونگی شکل‌گیری ایده آن بیان کرد: این پوستر برداشتی است از قصه‌های مادربزرگ‌ها که بعد‌ها مادران برای فرزندان خود تعریف کردند و کم‌کم این قصه‌ها وارد دنیای کودکان شدند و کانون پرورش فکری نیز در امر تبدیل این قصه‌ها به کتاب، سرآمد ناشران کودک و نوجوان شد.

او ادامه داد: شخصیت‌هایی که در این پوستر به نمایش درآمده‌اند و در کنار مادربزرگ قصه‌گو قرار گرفته‌اند برگرفته شده از قصه‌هایی، چون «بزک زنگوله پا»، «روباه و زاغ» و «شاهنامه» که قصه‌ای کاملا حماسی و کلاسیک دارد، است. سعی کردیم شخصیت‌ها جان‌دار باشند و قابل لمس تا برای بچه‌ها شخصیت‌ها به درستی شکل بگیرند. در انتخاب رنگ نیز تلاش‌مان بر این بود تا از رنگ‌های گرم استفاده کنیم که به فضا و حال و هوای کودک و نوجوان نزدیک‌تر است.

این طراح درباره چرایی انتخاب این شخصیت‌های داستانی گفت: قصه و روایت این شخصیت‌ها را تقریبا همه بچه‌ها می‌دانند و شنیده‌اند. اگر به سراغ شخصیت‌های دیگر می‌رفتیم این امکان وجود داشت که همه بچه‌ها با قصه آنها آشنایی نداشته باشند ولی درصد بالایی از کودکان به واسطه کتاب‌های درسی و قصه، شخصیت مادربزرگ قصه‌گو - که مهمانان ناخوانده را به خانه خود دعوت می‌کند - یا قصه شنگول و منگول و حبه انگور را می‌شناسند. شاهنامه نیز در انواع و گونه‌های مختلف درباره قصه‌هایش روایت داریم. در واقع به سراغ قصه‌هایی رفتیم که نیاز به رمزگشایی نداشته باشد و بچه‌ها کاملا بتوانند با آنها همزاد پنداری و با آن ارتباط برقرارکنند.

حاتمی همچنین درباره نقش و حضور کانون پرورش فکری در این پوستر نیز توضیح داد: کانون در این سال‌ها نقش مهمی در ترویج کتاب و قصه‌گویی ایفا کرده است. در واقع این کانون بود که شروع کرد قصه‌ها را به صورت کتاب و متن منتشر کردن و در دسترس بچه‌ها قرار داد، به همین دلیل نیز ما در پوستر کانون از مادربزرگ و شخصیت‌های قصه‌ها استفاده کردیم.

او در ادامه اظهار کرد: از نظر نوع تکنیک تصویرسازی، اما تلاش کردیم به دنیای نوجوانان نزدیک شویم و حتی این را در نظر گرفتیم تا سادگی هم وجود داشته باشد و بچه‌ها بتوانند ماکت این شخصیت‌ها را در قالب کاردستی در ایام برگزاری نمایشگاه بسازند.

سی‌وپنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در مصلی امام خمینی (ره) برگزار می‌شود و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز در این نمایشگاه با آثار خود حضور دارد.

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ادبیات

دیگر خبرها

  • نقشی از شخصیت‌های قصه‌های ایرانی بر روی پوستر نمایشگاه کتاب
  • علم‌الهدی: امامتِ سیاسی دشمن دارد و تا امروز هم این دشمنی ادامه داشته
  • علم الهدی: امامت سیاسی دشمن دارد/ امام فقط شاگردپرور و عالم نیست؛ اصل امامت به تشکیل نظام رهبری و تشکیلات حکومت اجتماعی است
  • علم‌الهدی : اگر امام صادق(ع) در امور سیاسی مداخله نمی‌کرد، به او ظلم نمی‌شد/ امامت سیاسی دشمن دارد
  • دلایل مظلومیت امام صادق(ع) از زبان آیت‌الله علم‌الهدی
  • چه افرادی امام صادق(ع) را شهید کردند؟
  • سالروز شهادت مظلومانه رئیس مذهب جعفری
  • سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع)
  • ببینید | سخنان شاپور بختیار در مورد شخصیت و سبک زندگی امام خمینی در جلسه‌ی شورای امنیت حکومت پهلوی
  • زبانزد شدن تجمل‌گرایی اشرف خواهر شاه + عکس و سند